نگهداری گربه از بچه هایش

نگهداری گربه از بچه هایش از قبل از تولد آغاز می شود. گربه ماده یا بهتر بگوییم گربه مادر برای به دنیا آوردن بچه هایش قطعا به دنبال جایی امن و آرام می باشد. یا حتی بعد از تولد بچه گربه ها آنها را به محیط امن و مناسبی که پیدا کرده می برد زیرا نگهداری گربه از بچه هایش وظیفه اش است.

گربه مادر زمانی که بچه هایش به دنبا می آیند سریع شروع به لیسیدن بدن و صورت بچه گربه ها می کند. تا مایع که درون آن در رحم مادر بوده اند تمیز شود. و راه تنفسی و چشم های بچه گربه ها را با لیسیدن تمیز می کند.

و اینکه بعد از تولد بچه گربه ها گربه مادر بند نافشان را می خورد اگر شما با این صحنه مواجه شدین اصلا نگران نشید. چون این کار یه رفتار کاملا طبیعی و غریزی از گربه است و هیچ جای نگرانی نیست.

گربه ها در هنگام زایمان به اینکه حریم خصوصی شان حفظ شود، اهمیت می دهند. و دوست دارن در محیطی امن و تنها این کار را انجام دهند.

ولی خب قطعا چنانچه شما اطلاع دارید که گربه خانگی تان یا گربه ای که در محل زندگی شما است. می خواهد زایمان کند بهتر است حواستان بهش باشد. مثلا اگر گربه خانگی تان بعد از تولد بچه هایش از لیسیدن آنها اجتناب کرد. بهتر این شما خودتان با پارچه ای تمیز این کار را انجام دهید.

بچه گربه هفت روزه

بچه گربه ها زمانی که به دنیا می آیند تا چند روز نه می توانند ببیند و نه می توانند بشنوند. شاید اینجا برای شما سوال پیش بیاید که چگونه این بچه گربه ها غذا می خورد اگر نتوانند ببیند پس قطعا خواهند مرد.

در جواب سوال شما باید بگوییم که بچه گربه ها به صورت کاملا غریزی سینه مادرشان را پیدا می کنند.

البته بچه گربه ه با بوییدن با بوییدن بوی شیر ، سینه مادرشان را پیدا می کنند. و شروع به مکیدن می کنند یه چیز جالب بگم. مثلا اگر یکی از بچه ها سینه مادرش را پیدا نکند گربه مادر با دست بچه گربه کوچولو را به سمت سینه اش هول میدهد.

اخه بچه گربه ها زمانی که به دنیا می آیند در یکی دو ساعت اول تولد حسابی شیر می خورند. بچه گربه ها در بیست و چهار ساعت اول تولد شیر خوردنشان تکرار می شود.

محیط زندگی گربه

بچه گربه ها در سن سی روزگی محیط زندگی شان را برسی می کنند گربه مادر بچه هایش را تا حدودی آزاد می گذارد و با صداهایی که گربه مادر از خود در می آورد بچه هایش را صدا می زند. در این سن بچه گربه ها به راحتی نمی توانند راه بروند یا بدوند یا بالا بروند این شیطنت های که گفتم در حد راه رفتن آهسته بود